«بعضیها ممکن است از من خوششان نیاید، نظرها متفاوت است اما من به آنها میگویم کشور مثل مادر است و هیچکس نباید به مادرش خیانت کند.»
این را محمد ادریس محمد میگوید، یکی از چند خلبان منتخب ارتش افغانستان که برای آموزش ویژه به آمریکا فرستاده شدند.
وقتی امارت اسلامی در آستانه تصرف کابل بودند، او به حرف یارانش گوش نکرد و با هلیکوپترش به روستای زادگاهش پرواز کرد و آن را تحویل نیروهای امارت اسلامی داد.
او به هرات تایمز گفت: «هدف من این بود که از اموال افغانستان محافظت کنم.» اکنون پس از گذشت یک سال، او دلایلش را توضیح میدهد.
محمد در سال ۲۰۰۹ وارد ارتش افغانستان شد و بعد برای یک دوره آموزشی سنگین چهار ساله به «آموزشگاه نظامی آمریکا» معروف به وستپوینت فرستاده شد.
پس از پایان دوره، او ابتدا به هرات در غرب افعانستان مامور شد و در آنجا با بالگردهای میل-۱۷ روسی پرواز میکرد. اما پس از چند سال فرصتی تازه برایش فراهم شد:
«اواخر سال ۲۰۱۸، گروه کوچکی از خلبانهای جوان که آخرین فناوریهای قوای هوایی را آموخته بودند، برای پرواز با هلیکوپتر بلکهاوک انتخاب شدند. از آن به بعد من با بلکهاوک پرواز میکردم.»
از بالگردهای آمریکایی بلکهاوک برای لجستیک و ترابری استفاده میشد.
بایدن خروج نیروهای آمریکا از افغانستان را اعلام میکند
محمد ادریس پارسال در مزار شریف بود که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد قصد دارد تمام نیروهای آمریکایی را تا پیش از بیستمین سالگرد یازده سپتامبر به کشور برگرداند. آخرین مهلت خروج، بعد تا ۳۱ اوت (۹ سنبله/شهریور) جلو کشیده شد.
آمریکا و متحدانش میلیاردها دلار صرف آموزش و تجهیز ارتش افغانستان کردند به این امید که وقتی نیروهایشان از این کشور خارج شدند ارتش بتواند جلوی امارت اسلامی بایستد.
این خیالی باطل بود. ارتش افغانستان کنترل کشور را با سرعتی حیرتآور به امارت اسلامی واگذار کرد. نیروهای امارت اسلامی در ژوئیه پارسال به مناطق روستایی هجوم بردند و آنها را تصرف کردند و در ششم اوت (۱۵ اسد/ اولین مرکز یک ولایت را در کنترل گرفتند. بعد امارت اسلامی ولایات را یکی یکی تصرف کردند تا اینکه در پانزدهم اوت (۲۴ اسد، بدون مقاومتی، کابل را به اختیار خود درآوردند.
آخرین هستههای مقاومت در دره پنجشیر، در شمال پایتخت، هم تا هفتم سپتامبر (۱۵ سنبله، خاموش شدند.
فرمان فرار
در همان حال که کشور در بحران و آشوب غرق میشد، ماموریت شش ماهه محمد ادریس در مزار شریف به پایان رسید و او چهاردهم اوت خود را به پایگاه هوایی کابل معرفی کرد.
روزهای پرالتهابی بود و شایع شده بود که فرماندهان نظامی و سران دولتی فرار کردهاند.
نیروهای امارت اسلامی پشت دروازه کابل بود. فرودگاه پایتخت اگرچه در کنترل ارتش آمریکا بود اما معلوم نبود تا کی امن باقی میماند.
محمد ادریس میگوید: «فرمانده پایگاه هوایی ما دستور داد با هلیکوپترها از کشور خارج شویم، او ما را به ازبکستان هدایت کرد.»
این دستور محمد ادریس را خشمگین کرد و تصمیم گرفت سرپیچی کند:
«فرمانده من از من میخواست به کشورم خیانت کنم. چرا باید از چنین دستوری اطاعت کنم؟ خیانت به کشور بدترین گناه است. به همین دلیل از دستور اطاعت نکردم.»
محمد ادریس با خانوادهاش مشورت کرد، پدرش بشدت مخالف رفتن او بود: «او به من هشدار داد که اگر از کشور بروم هیچوقت مرا نمیبخشد. هلیکوپتر متعلق به افغانستان بود و نباید از این کشور بیرون میرفت.»
در رفتن از دست خدمه پرواز
کنر، زادگاه محمد در دست امارت اسلامی بود. پدرش با فرماندار صحبت کرد و او اطمینان خاطر داد که اگر هلیکوپتر به آنجا برود هیچ آسیبی متوجهش نخواهد شد.
محمد ادریس نقشه فرار را کشید اما ابتدا باید یک مانع جدی را از سر راه برمیداشت: «هر بلکهاوک چهار خدمه پرواز دارد و من نمیتوانستم درمورد نقشهام به آنها اعتماد کنم.»
«مطمئن بودم قبول نمیکنند و جان من و حتی خود هلیکوپتر را به خطر میاندازند.» برای گمراه کردن آنها چارهای اندیشید:
«به فرمانده گفتم هلیکوپتر مشکل فنی دارد و نمیتوانم پرواز کنم. سه خدمه پرواز تا این را شنیدند پیاده و سوار هلیکوپتر دیگری شدند که داشت آماده میشد به ازبکستان پرواز کند.»
وقتی همه بالگردها از پایگاه هوایی کابل رفتند، محمد ادریس موتور بالگرد خود را برای یک پرواز تکنفره سی دقیقهای به کنر روشن کرد.
«ترافیک هوایی هنوز در کنترل نیروهای آمریکایی بود پس با بیسیم به آنها گفتم که به مقصد ازبکستان پرواز میکنم. بعد از ترک فرودگاه، رادار را خاموش کردم و مستقیم به سمت کنر رفتم.»
«در روستایمان در نزدیکی خانهام فرود آمدم. پس از تضمین امارت اسلامی، هلیکوپتر را به جایی بردم گه قبلا برای سوختگیری استفاده میشد.»
او میگوید خانواده و دوستان و همسایگان همگی بر تصمیم او صحه گذاشتند و هیچ احساس پشیمانی نمیکند. او به این موضوع اشاره میکند که میتوانسته با همسر و فرزندانش از افغانستان برود اما نرفته و مانده است:
«مستشارهای آمریکایی سه بار به من پیام دادند و حتی گفتند اگر نمیتوانی با هلیکوپترت بیایی، با خانوادهات زمینی بیا تا شما را از کشور خارج کنیم. اما من پیشنهادشان را قبول نکردم.»
به گزارش سیگار، دفتر سربازرسی ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان که مقرش در ویرجینیاست، درست تا پیش از بازگشت امارت اسلامی به قدرت (تا اواخر ژوئن پارسال)، قوای هوایی افغانستان ۱۶۷ هواگرد عملیاتی شامل هلیکوپتر رزمی و هواپیمای جنگنده داشت.
اما بخشی از این مایملک هوایی افغانستان را همقطاران محمد ادریس به خارج بردند.
بررسی تصاویر ماهوارهای امروز از فرودگاه ترمذ در ازبکستان، بیش از بیست بالگرد را نشان میدهد از جمله میل-۱۷ و میل-۲۵ و بلکهاوک و چندین هواپیما از جمله جنگنده سبک ای-۲۹ (یا سوپرتوکانو ساخت برزیل) و هواگرد چندمنظوره سی-۲۰۸ (یا سسنای ۲۰۸ کاروان).
خرابکاری
نیروهای آمریکا برای تخریب و از کار انداختن بیشتر هواپیماها و هلیکوپترهایی که در افغانستان به جا گذاشتند هرچه میتوانستند کردند.
اکنون معلوم نیست چقدر از این هواگردها عملیاتی هستند اما محمد ادریس میگوید: «تا الان هفت بلکهاوک قابل استفاده داریم. مهندسان افغان باوجود امکانات محدود توانستهاند آنها را تعمیر کنند. آنها قدم به قدم بلکهاوکهای دیگر را هم آماده میکنند.»
او از همکارانش انتقاد میکنند که با اطاعت کورکورانه از دستور ترک کشور، لطمه بزرگی به افغانستان زدهاند:
«آنهایی که با هلیکوپترهایشان به ازبکستان پرواز کردند در واقع در حق میهن خود کوتاهی کردند. هلیکوپترها مال افغانستان است. فکر نکنم هیچوقت بتوانیم آنها را پس بگیریم.»
«به خدمت ادامه میدهم»
در دوره آموزشی در آمریکا به او گفته بودند که آموزش هر خلبان هلیکوپتر شش میلیون دلار خرج برمیدارد. محمد ادریس فرصت این آموزش را قدر میداند و هنوز روزی را که اولین پروازش را در آمریکا کرد گرامی میدارد:
«حیلی خوشخال و هیجانزده بودم، باروم نمیشد چنین روزی در زندگی من پیش بیاید.»
محمد ادریس برای مقابله با نیروهای امارت اسلامی آموزش دید اما اکنون برای آنها هلیکوپترهای بلکهاوک را به پرواز درمیآورد. خودش تناقضی نمیبیند:
«دولتها همیشه عوض میشوند. آدمهایی مثل من به مردم تعلق دارند و به میهن باید خدمت کنند. ارتش نباید در سیاست دخالت کند. برای افراد زیادی مثل من، این کشور سرمایهکذاری هنگفتی کرده است.»
یکسال است که امارت اسلامی دوباره بر افغانستان حکمرانی میکنند اما هنوز کشوری آنها را بعنوان حاکمان مشروع به رسمیت نشناخته است.
اما محمد ادریس تردیدی ندارد: «تا آخرین روز عمر، در حیطه خودم به خدمت ادامه میدهم.»